سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلون دره
قالب وبلاگ

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید ،به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد .همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربط ندارد.
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار راگزیذ،از مرغ برایش سوپ درست کردند،گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند،زن زنده نماند،گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد.


[ دوشنبه 90/11/3 ] [ 4:53 عصر ] [ تیله بن بالادهی ] [ نظرات () ]

روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق ومزایا وشرایط کار بسیار خوب بود. به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد . رئیسش به او تبر دداد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد.
روز اول هیزم شکن 18 درخت را قطع کرد . رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست 15 درخت را قطع کند. روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. هر روز که می گذشت تعداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا بنیه اش کم است.
پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد. رئیس پرسید:آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟
هیزم شکن گفت:تیز کردن؟
من فرصتی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرف قطع کردن درختان می کردم.
شما چطور؟آخرین باری که تبرتان را تیز کرده اید کی بود؟


[ پنج شنبه 90/10/29 ] [ 5:1 عصر ] [ تیله بن بالادهی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

خدایا نمی گویم دستم بگیر،عمری گرفته ای مبادا رها کنی.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 70899