سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلون دره
قالب وبلاگ

*به خواست خدا،
باید امشب بروم
من که از بارزترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچکس باغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت.
سهراب سپهری                                                                      
*دیدم که درختی هست
وقتی که درختی هست
پیداست که باید بود.
 سهراب سپهری                                                                  
*دیر زمانی است روی شاخه ی این بید
مرغی بنشسته کو به رنگ معماست
نیست هم آهنگ او،صدایی،رنگی:
چون من در این دیار ،تنها تنهاست.
  سهراب سپهری                                                               




[ شنبه 90/11/1 ] [ 6:11 عصر ] [ تیله بن بالادهی ] [ نظرات () ]

پلک ها که باز است،در چشم انداز ما خیلی چیزها قرار دارد،دور یا نزدیک،خوب یا بد،روا یا ناروا،حلال یا حرام.
چشم هم ،مثل دست و زبان و گوش و دل ،محدوده های "ورود و ممنوع"دارد.
مگر به هر چه"دیدنی" است ،باید نگریست؟
مگر هر چه جلوی چشممان قرار گیرد ، مجاز به تماشاییم؟
مگر من حق دارم دفترچهء تو را بی اجازه ات بخوانم؟مگر تو مجازی که بی اذن دوستت ،کیف و کمد او را باز کنی؟یا به جیب او دست ببری یا آلبوم عکسش را نگاه کنی یا نامه ای را که برای دیگری آمده ،بی اجازهء او باز کنی و بخوانی؟
اگر در خانه یا اتاقی باز بود،مگر باید داخل آن را دید زد؟
مگو که :دوست است و صمیمی ،و ما با هم این حرفها را نداریم!البته اگر رفاقت ها و صمیمیت ها تا این حد باشد ،مسئله ای نیست .لیکن نمی توان همه جا ،نسبت به همه کس ،و همیشه چنین نظری داشت.اگر این اطمینان در کار است ،حرفی نیست .
ولی...تاسف آور آنجاست که وی با صراحت بگوید:راضی نیستم نگاه کنی،و ما مشغول خواندن نامه و دفتر او باشیم،یا عکس های آلبومش را تماشا کنیم!
بگوید:به وسایل من دست مزن،و ما به وارسی کیف و کتاب و جیب و اتاقش بپردازیم. ناگفته نماند:چشمی هم که حریم زندگی شخصی دیگران را مراعات نکند،دیگر حرمت و ارزشی ندارد ،و...همینگونه است چشم چرانی و نگاههای ناپاک و غرض آلود .
قانون نیز ممنوع کرده که کسی ،نامهء دیگران را بگشاید ،یا سر زده به خانه ء کسی وارد شود،یا به مکالمات تلفنی مردم گوش دهد و "استراق سمع"کند.
گوش دادنهای مخفیانه ،نگاههای دزدکی ،دید زدنهای غیر مجاز ،وارسی های بی اجازه،همه و همه ناپسند و حرام است.
هر کس،محدوده ای از "امور شخصی"و "زندگی خصوصی" خود را ،از دید و نگاه و آگاهی دیگران پنهان می دارد.در این محدوده ،دیگران هم موظف به "حفظ حریم"اند.
اینکه در روایات ،"نگاه"را تیری از تیرهای شیطان به حساب آورده اند،تنها نگاه شهوت آلود به نوامیس مردم نیست،مصداق های دیگری هم دارد.
ملاک ،داشتن یا نداشتن"مجوز"برای نظر و نگاه است.
اگر موردی و محلی "ناروا"بود،دیده را باید فرو بست.
وگرنه،این پلک ها برای چیست؟
حضرت رسول(ص)آخرین جمعهء ماه شعبان و در استقبال رمضان، خطبه ای مفصل خواند.

در این "خطبهء شعبانیه "از جمله سفارش هایی که کرد،چنین بود:
چشم های خود را از آنچه نگاه به آن برای شما"حلال"نیست،بپوشانید و فرو بندید.
گاهی نگاه اول،نگاه دوم را در پی دارد.
و همینگونه استمرار نگاه ها ...و سرانجام،افتادن به حرام.
آری ...بین "نگاه"و"نگاه"می تواند رابطه باشد.

چرا قلبمان را هدف و آماج تیر های مسموم شیطانی سازیم؟
چرا نگاهمان را به گناه آلوده کنیم؟
از کجا که برخی منظره ها ،عکس ها،فیلم ها،"دام ابلیس" نباشد،که عفاف و پاکی ما را به بند کشد؟
توانایی و ارادهء ما در عمل خود را نشان می دهد.
تا چه حد،از عهدهء "کنترل نگاه"بر می آییم؟
دو پلک است که گاهی باز است و گاهی بسته،و...هر دو به اختیار ما!
در این گشودن و بستن چشم،هزار رمزو راز و درد و درمان و طاعت و معصیت و روا و ناروا نهفته است .
آنان که خیلی اهل ادعایند و دم از "اراده"می زنند،می زنند،باید بتوانند حریف "نگاه"خود باشند و این پلک سبک و ظریف و مطیع فرمان را،بر آنچه "نباید"ببندند.اگر نتوانیم"چشم و نگاه" را زیر فرمان داشته باشیم،پس دیگر چه ادعایی؟!
حیف نیست که از راه نگاه ،به جهنم برویم؟!


[ جمعه 90/10/30 ] [ 11:10 صبح ] [ تیله بن بالادهی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

خدایا نمی گویم دستم بگیر،عمری گرفته ای مبادا رها کنی.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 72466