تلون دره | ||
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} a:link, span.MsoHyperlink {color:blue; text-decoration:underline; text-underline:single;} a:visited, span.MsoHyperlinkFollowed {color:purple; text-decoration:underline; text-underline:single;} p { margin-right:0in; margin-left:0in; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.25in 1.0in 1.25in;} div.Section1 {page:Section1;} --> نگاهی کوتاه و گذرا بر روستای تیله بن مقدمه : سپاس خدوندی دانا که قلم را آفرید تا با آن اندیشه ها و تفکرات در بین انسان ها تبادل گردد و انسانها از تفکرات یکدیگر آگاه گردند و با تشکر از گروه ها و انجمن های فرهنگی منطقه دوسرشمار که رسالت مسئولیت قلم را پذیرفته اند تا لحظه ای از آگاهی بخشی غافل نباشند و هر از چند گاهی دست در اقدامی جاودانی و به بهانه « تبدیل گفتار به نوشتار» گرد هم آیند و برگ های زرین نوشتار را در اختیار دیگران بگذارند و عاشقانه و عالمانه از کمترین امکانات بیشترین استفاده را برای جامعه آماده می سازند. لازم می دانم مراتب سپاس خود را از انجمن فرهنگی سادوای بالاده و انجمن فرهنگی تلسی قلعه که شور و شعور دیگری را در آستانه برگزاری بیست هفتمین یادواره شهدای منطقه منطقه ی دو سر شمار در این منطقه سرسبز و دورافتاده به وجود آورده اند، اعلام نمایم و این مقاله که در باره روستای تیله بن نوشته شده و برای درج در اولین شماره نشریه سادوا که توسط انجمن فرهنگی بالاده چاپ خواهد شد ، آماده گردیده را تقدیم شما مردم خوب دیارم می کنم . 1? موقعیت جغرافیایی تیله بن : روستای تیله بن در110 کیلومتری جنوب شرقی شهر ساری و در100 کیلو متری شمال شهر سمنان واقع شده و جزو بخش چهاردانگه شهرستان ساری به مرکزیت کیاسر محسوب می شود . این روستا از سوی غرب به روستاهای بالاده ، قلعه و پایین ده و از طرف شرق به روستای میرافضل و از طرف شمال به قله شاهدژ و از طرف جنوب به رشته کوه های چهارنو محدود می گردد. 2? در باره نام روستا تیله بن : معنی واژه تیله بن در هیچ فرهنگ لغت و یا کتابی نیامده است. آنچه در کتاب فرهنگ دهخدا و کتاب تاریخ جغرافیای ایران و بعضی دیگر از کتب تاریخ مازندران ذکر شده ، فقط مشخصات روستا و تعداد سکنه و … بیان شده است ، ولی در زبان عامیانه ، واژه « تیله بن » در اصل بصورت « تِل بِن » ( با کسر ت و ب ) در بعضی از نوشته های قدیمی محلی آمده است و معنی آن را پیران و کهنسالان چنین ذکر می نمایند که « تِل » نوعی درخت بومی است که در جنگل های این منطقه وجود دارد و « بِن » نیز به معنی « زیر » می باشد . بنابر این « تل بن » به معنی « زیر درخت تل » می باشد. ساکنان اولیه روستای تیله بن در مکانی دیگر در شمال همین روستا ساکن بودند و به مرور زمان و به علت شرایط خاص جغرافیایی به مکان فعلی آمدند و در این مکان روستای جدیدی را بنا گذاشته و به « تل بنی » مشهور شدند و در نهایت چون این نام در زبان فارسی رسمی و تقسیمات استانی و کشوری کشوری مورد استفاده قرار گرفت و با اضافه شدن دوحرف « ی » و « ه » به واژه « تل » ، بصورت تیله بن در آمد. 3? سابقه ی تاریخی روستا : آنچه پیران و ریش سفیدان دانای روستا نقل می کردند ساکنین اولیه این روستا در منطقه ای در شمال روستای فعلی بنام « آغوزده» و « اَحه» ( aheh) زندگی می کردند که از نظر امنیّتی جای بسیار خوبی بوده و مردم به علل اقلیمی و جغرافیایی و به مرور زمان به محل فعلی که دارای آب بیشتر و زمین های مستعد کشاورزی بوده مهاجرت کردند و زمان این مهاجرت را بعضی از پیران به بعد از شهادت امام هشتم ( ع ) یعنی حدود 800 تا 900 سال پیش می دانند و دو علت نیز برای آن ذکر می گردد : 1? وجود قبرستان بسیار وسیع و با سابقه و دفن یکی از امام زادگان بنام میر افضل از فرزندان میرعماد حاکم منطقه در زمان حکومت علویان که او را از نوادگان امام موسی بن جعفر (ع) ذکر می کنند و بر این اساس حدود80% شهرت خانوادگی اهالی تیله بن به « موسوی » و منتسب به امام موسی بن جعفر (ع) دانسته می شود و 20% دیگر را خانواده های ساداتی تشکیل می دهند. به همین علت اکثریت مطلق مردم تیله بن از سادات علوی هستند . 2? در گذشته ای نه چندان دور هفت برج خشتی بسیار بزرگ در طبقات مختلف در این روستا وجود داشت که دلالت بر با سابقه بودن این محل می کند و آخرین برج محل متاسفانه در سال 1367 شمسی به علت سهل انگاری و تعریض جاده محل مورد تخریب قرار گرفت و هم اکنون پیران محل مکان آن هفت برج را به خوبی می دانند و در بین مردم هم مشهور می باشد . ( در شرح روستای تیله بن در وبلاگ دوسرشمار توضیحات مفصلی داده خواهد شد که فعلا دو روستای گند آب « واوسر نو » و سر بیشه « میر افضل » بیان گردید. ) 4- تعداد خانوارها و جمعیّت تیله بن : جمعیت این روستا مثل سایر روستاهای منطقه دوسرشمار به دو بخش بومی ها ( دَوی گار ) و مهاجر ( کوچکَر ) تقسیم می شود. تعداد کل خانوار روستای تیله بن حدود 70 خانوار می باشد که 60 خانوار مهاجر و 10 خانوار ساکن دایمی در روستا می باشند و تعداد کل جمعیّت حدود 300 نفر بر آورد می گردد . مهاجرین این روستا بیشتر در استان مازندران و در شهرهای ساری ، نکا و بهشهر و روستاهای اطراف این شهرها زندگی می کنند و چند خانوار هم در استان سمنان و تهران و مشهد ساکن هستند. 5- شغل مردم روستای تیله بن : ساکنین دایم و هم چنین حدود 20 خانوار مهاجر روستا ، کشاورز و دامدار – 20 خانوار مهاجر صنعت کار و یا دارای شغل آزاد و کارگری و 30 خانوار مهاجر دیگر کارمند بخش دولتی و خصوصی می باشند. مقدار زمین های کشاورزی روستا حدود 500 هکتار است که تحت کشت دیم گندم و جو و عدس قرار می گیرد و تعداد دام ( گاو ، گوسفند ، بز و … ) حدود 1000 راس تخمین زده می شود . هم چنین حدود 7 هکتار باغ نیز در رودخانه ها و دره های اطراف روستا وجود دارد که درختان سنتی مثل سیب ، توت ، هلی (گوجه سبز بومی ) و گردو در آن کاشته شده است . 6- مکانهای آموزشی و مذهبی محل : این روستا دارای یک باب مسجد تازه ساخت بنام مسجد امام موسی بن جعفر (ع) در شرق محل با ظرفیت 200 نفر و یک باب حسینیه تازه ساخت در جنوب محل با ظرفیت 400 نفر و یک باب مسجد زنانه قدیمی بنام بی بی شهربانو و آستانه امامزاده میر افضل در سمت غرب روستای تیله بن هست . آستانه امامزاده میر افضل گرچه در این روستا واقع شده اما متعلق به همه مردم مسلمان منطقه دوسر شمار می باشد که شجره نامه ی این امامزاده در مجله « سبز و سرخ » ستاد یادواره شهدای سال1389 خواهد آمد. دانش آموزان روستا برای تحصیل در پایه ابتدایی به دبستان شهید دستغیب بالاده می روند و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به شهرها فرستاده می شوند . بیشتر اهالی روستای تیله بن دارای سواد بوده و کهنسالان نیز سواد قرآنی دارند . [ یکشنبه 90/10/4 ] [ 9:53 عصر ] [ تیله بن بالادهی ]
[ نظرات () ]
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.25in 1.0in 1.25in;} div.Section1 {page:Section1;} --> بیدلی در همه احوال خدا با او بود... مردی با خود زمزمه کرد: "خدایا با من حرف بزن" یک سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید؛ فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن..... آذرخش در آسمان غرید اما مرد اعتنایی نکرد؛ مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت:پس تو کجایی؟؟؟؟ بگذار تو را ببینم..... ستاره ای درخشید اما مرد ندید؛ مرد فریاد کشید"خدایا یک معجزه به من نشان بده"...... کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد؛ مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم....... از تو خواهش می کنم... پروانه ای روی دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد...
"بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد"
[ یکشنبه 90/10/4 ] [ 9:18 عصر ] [ تیله بن بالادهی ]
[ نظرات () ]
<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.25in 1.0in 1.25in;} div.Section1 {page:Section1;} --> بیدلی در همه احوال خدا با او بود... مردی با خود زمزمه کرد: "خدایا با من حرف بزن" یک سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید؛ فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن..... آذرخش در آسمان غرید اما مرد اعتنایی نکرد؛ مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت:پس تو کجایی؟؟؟؟ بگذار تو را ببینم..... ستاره ای درخشید اما مرد ندید؛ مرد فریاد کشید"خدایا یک معجزه به من نشان بده"...... کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد؛ مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم....... از تو خواهش می کنم... پروانه ای روی دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد...
"بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد"
[ یکشنبه 90/10/4 ] [ 9:17 عصر ] [ تیله بن بالادهی ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 90/10/4 ] [ 4:48 عصر ] [ تیله بن بالادهی ]
[ نظرات () ]
سلام به خاک اجدادیمان بالاده و تیله بن [ شنبه 90/10/3 ] [ 10:19 عصر ] [ تیله بن بالادهی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |