ماییم و دل زار و همان پنجره سبز
با حال گرفتار و همان پنجره سبز!
ماییم و دل سوخته از آتش حسرت
با چشم گهر بار و همان پنجره سبز!
با جان لبالب ز غم و غصه و ماتم
در حسرت دیدار و همان پنجره سبز!
عمری همه حسرت،همه ماتم،همه دوری
با غصه بسیار و همان پنجره سبز!
با بال و پر خسته و با قلب شکسته
با یک دل بیمار و همان پنجره سبز!
آقا!به کرامات شما چشم به راهیم
سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز!
می گفت:ز غم نسترن ای ضامن آهو!
ماییم و دل زارو همان پنجره سبز!